سلام
به وبلاگ جدید من خوش آمدید
احساس می کنم از وقتی که با حسین غیاثی آشنا شدم و بعد ا اون ازوقتی که به جلسه ترانه
سرایان رفتم ترانه هام تکون خورده واسه همین به نظرم اومد که وبلاگم هم تکون بخوره و این
شد که وبلاگمو عوض کردم
با یه ترانه شروع می کنم و امیدوارم حسابی نقد بشه تا بهتر از اینا بتونم شعر بگم
حقیقت مرده
توی بغض گره خوردش یه دنیا آه و نفرینه
توی مشت گره موندش پر ضربه اس پر کینه
دیگه احساس بی تابی به رگ هاش سر نمی ذاره
دیگه از ترس تنهایی شبو کابوس نمی بینه
میون ایل خوش باور فقط غم باورش کرده
هنوز تکراره تو گوشش ملامت های بی پرده
رگ خواب نجیبیش هم به دست ناله افتاده
وجود ذهن بیمارش تب داروی دلسرده
پرحرفای ناگفته اس تو ابهام شکیبایی
داره خون ورگش میشه جنون بی سرو پایی
عقیمه باورش از خود با این حرفای بی پایه
مقیم توی پندارش علامت های رسوایی
* * * *
حقیقت مرده خاموش پریشان خاطر بی کس
باید باور کنی مرگو تو بهت هق هق نارس
منتظر نقد شما هستم.
مجید
|